امیدی که با بازگشایی زاینده رود در قلب اصفهانی ها زنده شد
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۱۱۱۴۵
باز و بسته شدن زاینده رود در اصفهان که از مدتها پیش از سوی بسیاری از متخصصان و اندیشمندان نکوهش شده است، در نگاه نخست اگرچه خوشحالی زودگذر کشاورزان و مردم را بدنبال دارد، اما این پرسش را در ذهنها به وجود میآورد که اگر بازگشایی زاینده رود بطور متناوب امکانپذیر است چرا اقدامی برای برقراری جریان دائمی و با حجم اندک رودخانه نمیشود تا حقابه کشاورزان و محیط زیست محقق شود و مردم و گردشگران جریان زنده این رودخانه را ببینند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زاینده رود پنجم تا پانزدهم فروردین امسال همزمان با نوروز و برای رفع نیاز آبی کشاورزان در اصفهان جاری شد و اکنون با بازگشایی دوباره آن پس از چند روز خشکی، بیمها از فراق و وصال زنده رود شدت گرفته و امیدها نیز به همان اندازه برای خروش دائمی آن تقویت شده است.
معاون عمرانی استاندار اصفهان اما میگوید این بازگشایی بر اساس توافق کشاورزان با جهاد کشاورزی، تایید آب منطقهای و وزارت نیرو و بر اساس مصوبات قبلی است.
مهران زینلیان گفت: این بازگشایی سومین مرحله اختصاص آب به کشاورزان شرق و نخستین مرحله برای باغهای غرب استان اصفهان در سال زراعی جاری است.
زینلیان می گوید: میزان آب رهاسازی شده بر اساس برنامه جهاد کشاورزی به میزان ۴۵ میلیون مترمکعب است که به مدت ۱۰ روز ادامه خواهد یافت.
حسین وحیدا عضو هیات مدیره نظام صنفی کشاورزان استان اصفهان درباره دلیل بازگشایی مجدد رودخانه زاینده رود،گفت: کشاورزان شرق اصفهان بعد از نوبت دوم آبیاری برای اراضی گندم، نیاز به آبیاری دوباره کشت گندم خود داشتند.
به گفته او کشت گندم هر ۱۵ روز یکبار نیازمند آبیاری است، کشاورزان بعد از ۱۰ روز آبیاری، در این دوره بعد از ۲۲ روز دوباره کشت خود را آبیاری میکنند.
ضرورت تداوم آبیاری برای استحصال نهایی محصولات کشاورزی
این در حالی است که دیگر عضو هیات مدیره نظام صنفی کشاورزی اصفهان بر این باور است اتمام کشت فعلی کشاورزان شرق این منطقه مستلزم تامین ۱۰۰ میلیون متر مکعب دیگر آب از رودخانه زاینده رود است.
حسین محمدرضایی گفت: مطالبه کشاورزان شرق اصفهان برای استحصال گندم کشت شده، جاری سازی رودخانه زاینده رود از ۲۸ فروردین تا حدود ۲۰ خرداد با تخصیص حداقل ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب تحویلی در سد آبشار اصفهان است.
عضو هیات مدیره نظام صنفی کشاورزی اصفهان می گوید: از بهمن سال قبل که کشت پاییزه دیرهنگام در شرق اصفهان آغاز شد تاکنون با ۲ بار بازگشایی رودخانه، آبیاری مزارع انجام گرفته و تداوم آبیاری برای استحصال نهایی لازم و ضروری است.
او گفت: پیش بینی میزان ورود به سد زاینده رود نسبت به بارندگیها یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون متر مکعب است در حالی که سهم کشاورزان شرق و غرب اصفهان و محیط زیست رودخانه از این مقدار ۷۵ درصد آن یعنی ۸۲۵ میلیون متر مکعب و نه ۳۸۰ میلیون متر مکعب است.
به گفته محمدرضایی از زمانی که بر خلاف قانون و مصوبات شورای عالی آب، بارگذاریهای متعدد در حوضه آبریز زاینده رود انجام شد مشکلات زیست محیطی، خشکی رودخانه و چالشهای کشاورزان افزایش یافت.
عضو هیات مدیره نظام صنفی کشاورزی اصفهان گفت: چگونه میشود رودخانه زاینده رود به بهانه کمبود آب جریان نداشته باشد، اما طرح انتقال آب بن-بروجن که آب را از حوضه بی آب آبریز زاینده رود به حوضه پر آب کارون انتقال میدهد، آغاز شود، این اقدامات نشان میدهد که تصمیم گیری بر مبنای قانون و مصوبات قانونی نیست.
بنابر بر اعلام روابط عمومی شرکت آب منطقهای اصفهان، از شامگاه بیست و پنجم فروردین ماه جاری خروجی آب از سد زاینده رود افزایش یافته است.
بر این اساس ذخیره کنونی سد زاینده رود ۳۶۸ میلیون متر مکعب و میزان حجم آب ورودی به این سد حدود ۸۲ متر مکعب بر ثانیه است.
به گفته معاون حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقهای اصفهان با افزایش خروجی سد زایندهرود در این مدت آب در غرب، کلانشهر و شرق اصفهان جریان خواهد داشت.
زایندهرود کانال آبرسانی نیست
رودخانه زایندهرود آبنما یا کانال انتقال آب برای کشاورزی یا صنعت نیست بلکه ماهیتی سیستمی، بههمپیوسته و یکپارچه دارد که از زرد کوه در رشته کوههای زاگرس شروع و به تالاب گاوخونی ختم میشود؛ این هشداری است که توسط دانشیار دانشگاه صنعتی اصفهان مطرح شد.
سید احمد خاتون آبادی گفت: توقف روش مدیریت استانی یا مدیریت گسسته حوضههای آبریز رودخانهها و اجرای مدیریت یکپارچه و پیوسته در بالادست (سر آب) و پاییندست (پایاب) و کاهش پمپاژهای بیرویه در مسیر جریان آن ضروری است.
او می گوید: نگاه به رودخانه زایندهرود یکسان نیست و به فراخور وابستگی افراد و نهادها متفاوت است، باید به اجماع برسیم و به ماهیت حقیقی این رودخانه بهعنوان اکوسیستمی که زیستبومهای متعدد و گوناگون خاکی، آبی (تالاب گاوخونی) گیاهی و انسانی به آن وابستهاند نگاه کنیم.
به تعبیر وی زایندهرود تَن واحد و یکپارچهای است که اگر رگهای این بدن تکهتکه شود و خون شریانهایش از هر قسمت برداشته شود این پیکر خواهد مُرد و بالادست و پاییندست گوهر نایاب خود را همگی از کف خواهند داد.
دانشیار دانشگاه صنعتی اصفهان گفت: جلوگیری از توسعه صنایع آببر و دیگر طرحهای صنعتی در مناطق خشک، زمانبندی میانمدت و بلندمدت برای جابهجایی صنایع به مناطق ساحلی و توقف طرحهای پرهزینه و زیانآور که با انتقال آب به کویر، تعادل طبیعت را بر هم میزند، ضروری است.
دانشیار دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان می گوید: توقف کشت محصولات آببر و واردات محصولات کشاورزی مانند برنج و برخی صیفیها که آب فراوانی برای تولید آنها مصرف میشود، همچنین کاهش سطح زیر کشت کشاورزی و باغداری در کنار دریاچهها و در امتداد رودخانهها برای کم کردن فشار بر آبخوان یا منابع آب زیرزمینی برای این مهم پیشنهاد میشود.
این فعال محیطزیست، تأمین بودجه برای خرید امتیاز واگذاریهای حقابه جدید کشاورزان در مسیر رودخانهها از بالادست تا پاییندست و بازگرداندن حقابهها را از دیگر راهکارهای حفظ توان زیستمحیطی رودخانهها عنوان کرد.
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان، توقف اعطای مجوز جدید حفر چاه عمیق، نظارت مکانیزه با نصب کنتور روی چاهها و کاهش بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی با بستن چاههای مازاد در منطقه را ضروری دانست.
خاتون آبادی گفت: محدود کردن بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و نیز حفر چاه عمیق زمانی میسر است که آب سطحی از طریق سیلاب و جریان طبیعی رودخانهها در دسترس کشاورزان باشد.
دانشیار دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، معتقد است برای ایجاد تعادل در استفاده منطقی و متعادل از سه نوع آب مذکور، یکپارچگی و پیوستگی حوضه آبریز رودخانهها از سرآب تا پایاب، ضروری است در غیر این صورت بحرانهای آب و محیط زیست و نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خودنمایی خواهند کرد.
کاهش پیشروی فرونشست در اصفهان با جریان دائمی زایندهرود
کارشناسان همچنین حذف جریان آب رودخانه زایندهرود از دل شهر را باعث وقوع و شدت گرفتن فرونشست زمین دانسته اند.
مدیر کل سازمان زمین شناسی و اکتشافات مواد معدنی اصفهان گفت: دولت باید تکلیف خود را درباره اصفهان مشخص کند، زیرا امروز همه کارشناسان به فوق بحرانی بودن فرونشست زمین در این استان اذعان دارند.
رضا اسلامی می گوید: برقراری جریان دائمی رودخانه زاینده رود به عنوان اصلیترین منبع تغذیه کننده آبخوان و به نوعی در اولویت قراردادن حقابه محیط زیست بعد از آب آشامیدنی ضروری است.
به گفته او: شرایط فعلی اصفهان دیگر به گونهای نیست که بتواند به زنجیره غذایی کشور به واسطه کشاورزی کمک کند از این رو یا باید زمینهای کشاورزی از کشاورزان خریداری یا شرایطی ایجاد شود که کشاورزان این زمینها را به نیروگاههای انرژی خورشیدی تبدیل کنند.
اسلامی درباره تاثیر بخش صنعت بر این مساله گفت: نمیگویم که صنایع بزرگ فولادی در اصفهان به یکباره تعطیل شود، اما باید از توسعه این صنایع آب بَر در اصفهان جلوگیری کرد و برنامهریزی برای انتقال این صنایع به کنار دریا انجام شود.
به گفته او، هزینهای که برای انتقال آب از دریا به فلات مرکزی انجام میشود اگر برای انتقال این صنایع انجام شود در دراز مدت به مراتب کمتر خواهد بود.
حدود ۲۵ هزار هکتار از اراضی کشاورزی نواحی حقابه داران شرق این استان در پی افزایش خروجی سد زاینده رود و تخصیص بخشی از حقابه کشاورزان در بهمن ۱۴۰۰ زیر کشت رفت و بر همین اساس خروجی سد زایندهرود ۱۲ بهمن پارسال با هدف جاری سازی آب در بستر این رودخانه در شهر اصفهان و سپس شرق استان به منظور کشت غله در بخشی از اراضی کشاورزی بصورت پلکانی افزایش و ساعت ۱۰ صبح ۲۴ بهمن کاهش یافت، در نتیجه بخش قابل توجهی از بستر زاینده رود در کلانشهر و شرق این استان دوباره خشک شد.
سپس برای نوبت دوم آبیاری مزارع شرق اصفهان پنجم تا پانزدهم فروردین ۱۴۰۱ بار دیگر با افزایش خروجی سد، آب در رودخانه جریان یافت که استقبال بی نظیر گردشگران نوروزی را نیز به همراه داشت. پس از آن رودخانه خشک شد و از ۲۵ فروردین تا پنجم اردیبهشت برای کشاورزان غرب و شرق اصفهان دوباره جریان یافته است.
رودخانه زایندهرود در ۲ دهه اخیر از سد چم آسمان در شهرستان لنجان واقع در غرب استان تا تالاب گاوخونی به دفعات خشکانده و از مهر سال ۹۹ تاکنون نیز، این موضوع تکرار شده است.
به گفته کارشناسان، اصفهان با سابقه زیاد و شدید موارد متعدد فرونشست، امروز استانی با وضعیت قرمز است که وضعیت آن از هشدار گذشته و به بحران تبدیلشده است.
زایندهرود به طول افزون بر ۴۵۰ کیلومتر بزرگترین رودخانه منطقه مرکزی ایران به شمار میرود.
سد زایندهرود بهعنوان یکی از اصلیترین سدهای مرکز کشور و تأمینکننده آب شرب، محیطزیست، کشاورزی و صنعت در منطقه مرکزی ایران، با ظرفیت افزون بر ۱.۲ میلیارد مترمکعب در۱۱۰ کیلومتری غرب اصفهان در شهرستان چادگان قرار دارد.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان اصفهان اصفهانمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: زاینده رود اصفهان بازگشایی زاینده رود خشکسالی در اصفهان دانشگاه صنعتی اصفهان رودخانه زاینده رود میلیون متر مکعب زاینده رود سد زاینده رود زاینده رود کشاورزان شرق رودخانه ها شرق اصفهان انتقال آب محیط زیست خروجی سد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۱۱۱۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ملک الشعراء حکیم شفایی، ادیب و پزشک نامآور اصفهانی
ایسنا/اصفهان حکیم شفایی، ادیب و پزشک نامدار اصفهانی در عصر صفوی بود که در علوم مختلف تبحر داشت. در کنار پزشکی، ادیبی برجسته نیز بود که دیوان شعری از خود به جای گذاشته است. این ادیب اصفهانی به ملکالشعرای زمانه خود ملقب است.
شرفالدین حسن حکیم شفایی اصفهانی از طبیبان بنام عصر صفوی بود که توانست به دربار شاه عباس راه یابد و پزشک مخصوص او شود. از سوی دیگر، او شاعری نکنهسنج نیز به شمار میرفت. این پزشکِ شاعر در سرودن، متأثر از بزرگانی چون حافظ شیرازی بود که در دیوانش هم بازتاب یافته است: «شفائی در کنار زندهرودم دل همی خواهد، کنار آب رکناباد و گلگشت مصلا را».
مهمتر از آن، تأثیر وی بر شاعران روزگارش بود تا جایی که او را معروفترین استاد شعر صائب تبریزی میدانند؛ صائبی که دربارهاش سرود: «در اصفهان که به دردِ سخن رسد صائب؟ کنون که نبضشناسِ سخن شفایی نیست» لطفعلی بنان، مصحح دیوان شفائی اصفهانی (نشر ادارۀ ارشاد اسلامی، ۱۳۶۲)، بحث مفصلی دربارۀ شعرِ این پزشک نامدار دارد؛ پزشک و شاعری که به گفته بنان کمتر کسی او را میشناسد و «مجهول القدر» و «ناشناخته» است.
برای آشنایی بیشتر از طبابت و شاعری حکیم شفایی اصفهان که یکی از خیابانهای نصف جهان نیز به نامش است، با مسعود کثیری، از بنیانگذاران رشته تاریخ پزشکی در ایران، شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفتوگو کردیم. کثیری ضمن تأمل در شعر و پیشه این پزشک، در گفتوگو با ایسنا، درباره تاریخ طب از دو جنبه عامیانه و مکتبی نیز بحثی مقدماتی مطرح کرد که در ادامه آن را میخوانید.
اولین بیمار تاریخ، اولین پزشک تاریخ
مسعود کثیری، عضو هیئتعلمی گروه تاریخ و ایرانشناسی دانشگاه اصفهان و تاریخنگار علم پزشکی، در گفتوگو با ایسنا و در مقدمه بحث خود ابتدا در تاریخ طب درنگ و بیان کرد: اگر بخواهیم در تاریخ پزشکی تأمل کنیم که انسان از چه زمانه و روزگاری به این دانش و علم دست یافته است، باید بگوییم از همان روزی که نخستین آدم بر روی کره زمین میزیست، این قلمرو نیز معنا یافت.
وی ادامه داد: به بیان دیگر، بنا بر ماهیتی که پزشکی و پیوند آن با زیست بشری دارد، نخستین انسان را میتوان هم اولین بیمار تاریخ و هم اولین پزشک تاریخ دانست. چراکه بدون تردید آدمی از زمانی که پا به این دنیا گذاشته است، درد و رنجهایی داشته و برای درمانشان تلاش میکرده است. بیماری و طبابت از همان ابتدای تاریخ انسانی همپای یکدیگر بودهاند و اکنون نیز هستند.
کثیری، سپس به مفهوم و جایگاه درمانگری در دورترین ادوار تاریخی نظر کرد و توضیح داد: مردم در یک برهه مشخص، پزشکی را از دریچه ماورایی و جادوگری میدیدند. یک بیمار گمان میکرد که ناخوشیاش پیامد گناهان اوست.
این مدرس و پژوهشگر افزود: بر اساس این جهانبینی، نیروهای ماورایی یا خدایان عالم با فرستادن انواع بیماریها انسان را مجازات و متنبه میکردند. این تفکر حتی در میان ادیان الهی نیز وجود داشت. برای نمونه، در دین مزدیسنا، زرتشتیان باور داشتند که اهورامزدا ۹۹۹ عامل نیک برای سلامت آدمیان در عالم گسترانده و همزمان معتقد بودند که اهریمن نیز ۹۹۹ عامل بیماری یا ناخوشاحوالی پیش پای بشریت گذاشته است.
گذار ایرانیان از پزشکی مکتبی به طب فولکلوریک
پزشکی در گذر تاریخ، مانند هر علم و دانش دیگری، تحولات و دگرگونیهای خاص خود را داشته است. مدرس تاریخ دانشگاه اصفهان اینگونه درباره آن تبیین کرد: نگاه جامعه بشری به درمانگری و از پنجره ماوراءالطبیعه با نگاه متفاوتی که یونانیان باستان به این قلمرو داشتند، به حاشیه رفت.
کثیری که از بنیانگذاران رشته تاریخ پزشکی در ایران است، یادآور شد: یونانیها پا را از قلمرو ماورا صرف بیرون گذاشتند و در واقع جهانبینی آنان در این باب مادی شد. بقراط را میتوان در این نظرگاه نو پیشتاز دانست. به باور این پزشک کلاسیک، بیماری امری مقدس نبود و ریشهای زمینی داشت. بر اساس همین نگاه نو بود که پزشکی از دست کاهنان و امثال آنان خارج شد. از این پس، طب علمی شد که پزشکان در راس آن قرار میگرفتند.
او اظهار کرد: علم پزشکی تا به دوران اسلامی و سرزمین ما در دوره پس از باستان برسد، تحولات بسیاری پشتسر گذاشت. وقتی از پزشکی در تمدن اسلام و بین پزشکان نامدار ایران صحبت میکنیم، ریشههای آن به همان اصول پزشکی بقراط بازمیگردد که آن را جالینوس مکتوب کرده بود. همزمان با اوج تمدن اسلامی، یعنی قرون سوم و چهارم هجری قمری، پزشکی نیز به عالیترین درجۀ خود در این دنیا رسید. ابن ربن طبری، زکریای رازی، علی مجوسی اهوازی و ابنسینا از جملۀ آن مفاخر به شمار میآیند.
این مورخ با تأکید بر این مسئله که روایت و تحلیل تاریخ پزشکی بحث گستردهای است، چنین توصیف کرد: طب در قلمرو اسلامی و کشورمان پس از اوج اعتلای آن در قرون اولیه اسلامی، به دلایل و عللی که بحث در باب آن مفصل است، رکود کرد. پزشکی مکتبی ما در اسلام که ایران هم بخشی از آن بود، رسید به همان نقطهای که در ابتدا گفتم.
او سپس بیان کرد: دانش پزشکی و طب ما از قله به قعر رسید و شد همان طب خرافی که در جهانبینی آدمهایش به قلمرو فرازمینی تعلق میگرفت. این پزشکی را که با باورهای خرافی اقوام مهاجم به ایران، مانند ترکمانان و مغولان، آمیخته شد، میتوان Traditional Medicine یا Folk Medicine نامید.
پزشکی صفوی در مسیر سیاست و هویت ملی
این پژوهشگر تاریخ علم پس از ورود به پزشکی عامیانه یا فولکلوریک، به دنیای پزشکی صفویان وارد شد و توضیح داد: دوران صفویه عصری است که ما ایرانیان برای تأسیس دولتی ملی و مستقل و شیعی تلاش میکردیم. در این اندیشه و سیاست جدید تلاش میشد تا همه مردم ایران در سایه آیین تشیع به یک ملت واحد تبدیل شوند.
کثیری گفت: این حکومت نو بسیار تلاش میکرد تا نه فقط در حوزه سیاسی بلکه در تمامی جنبههای زیست، انسان ایرانی را با نگرشهای نوینش پیوند بزند. یکی از این جنبهها پزشکی، فرهنگ سلامت و جهانبینی درمانگری ما بود که شخصیتی چون حکیم شفایی اصفهانی نیز در آن بالیده شد.
این مدرس تاریخ علم خاطرنشان کرد: شاید بشود اسم این راه و رسم نو را گذاشت طب سیاسی، طبی که به سهم خودش بنیادهای هویت ملی و نوپای ما را تقویت کند. بنابراین، پزشکی علم و پیشهای نبود که صرفاً در خدمت سلامت جسم و روان و درمانگری انسان باشد، پزشکی به بخشی از سیاست و هویت فرهنگی ما تبدیل شد.
عضو هیئتعلمی گروه تاریخ و ایرانشناسی دانشگاه اصفهان با تأمل در ویژگیها و علایق پزشکان عصر صفوی چنین شرح داد: دخالت دادن اصول مذهب و دین در پزشکی یکی از علایق و اهداف مهم پزشکان این دوران بود. پزشکان نامور و زبردست عصر صفوی غالباً در سیاست نیز نقشآفرینی میکردند.
وی ادامه داد: مخصوصاً در اواخر دوره صفویه شاهدیم که پزشکان معروف کشور پس از شاه مهمترین مناصب را به عهده داشتند. غالباً پزشکان، شخص دوم یا سوم مملکت بودند. این افراد در تلاش بودند تا مطابق اصول اسلامی و احادیث و روایاتی که به دستمان رسیده است، شیوهای نوین از پزشکی را ارائه کنند که مبتنی بر الهیات باشد.
تاریخ نگار علم پزشکی کشورمان جهانبینی مردم را نیز اینگونه تبیین کرد: مردم کوچه و بازار نیز به شکلی دیگر از پزشکی مکتبی فاصله گرفتند. آنان برای درمان امراض و کسالتهای خود به انواع خرافات و جادو و دعانویسی رو کردند. البته بسیار مهم است که بدانیم هم بین طبیبان ما و هم بین عوام عصر صفوی استثنا هم وجود داشت. به عبارت دیگر، دیدگاههای دیگری نیز در قلمرو علم پزشکی و سلامت دوران صفویه وجود داشت که در تضاد با نگاه غالب بود.
در محکمه طبیب شاعر!
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان سپس با ذکر این نکته که حکیم شفائی اصفهانی یکی از پزشکان همین دوره صفویه و از علمای روزگار خود بود، اینگونه توصیف کرد: وقتی به کسی چون حکیم شفایی اصفهانی عالم میگوییم، منظور این است که صاحب علم است. عالم در اینجا صرفاً به معنای پیشوای مذهبی نیست.
وی افزود: این افراد در زمانه خود دانشآموخته حوزههای علمیهای بودند که در آن دامنه وسیعی از علوم را میآموختند. بر همین اساس، حکیم شفایی نیز در چنین محیطی طب را آموخت و همزمان بر دایره متنوعی از علوم زمانه خود، مانند ادبیات فارسی اعم از نظم و نثر، زبان و ادبیات عربی، فقه و اصول، صرف و نحو و فلسفه و منطق، تسلط داشت یا با آنها آشنا بود.
محقق شهرمان با یادآورشدن این نکته که حکیم شفایی اصفهانی در سال ۹۹۶ هجری قمری به دنیا آمد و در ۱۰۳۷ هجری قمری درگذشت، متذکر شد: حکیم در خاندانی عالم چشم به جهان گشود که نسلدرنسل جایگاه مهمی در علوم و حکمتهای زمان خود داشتند. همگی آنان ضمن اینکه پیشوای مذهبی و روحانی بودند، طبابت هم میکردند. متأثر از همین پیشینه خانوادگی بود که او هم جذب علم و پزشکی شد. او در محیط خانوادگی خود و نزد دیگر بزرگان شهر اصفهان آموزشهای لازم را دید.
کثیری به زیست و پیشه حکیم شفایی قبل از پایتختشدن اصفهان در سال ۱۰۰۶ هجری قمری و بهدست شاه عباس صفوی نظر کرد و چنین شرح داد: حکیم شفایی قبل از ورود شاه عباس به اصفهان یکی از پزشکان نامدار شهر بود و محکمهاش نیز مکان معروفی چون مسجد جامع اصفهان یا عتیق محسوب میشد.
او در توضیح محکمه گفت: محکمه اصطلاحی مخصوص در این روزگار بود که به مکان کار پزشک یا جایی که او و مریض همدیگر را ملاقات میکردند، گفته میشد. میگفتند محکمه چون پزشک مثل یک قاضی در آن حکم میداد. پزشک، دانشها و علوم و تحلیل خود را با اطلاعاتی که از احوال بیمار به دست میآورد، کنار هم میگذاشت و درباره وضعیت مریض حکم میداد. واژه محکمه به همین حکمدادن اشاره داشت و بر همین اساس به پزشک نیز عنوان شغلی حکیم میدادند.
این مورخ و مدرس در ادامه اظهار کرد: حکیم شفایی همانند دیگر پزشکان یا حکمای زمان خود در جایی چون تختسرای یا پلههای مسجد مینشست و بیماران نیز به او مراجعه میکردند. حکما پول ویزیتی که امروزه با آن آشنا هستیم، دریافت نمیکردند. اما پول دارو را حتماً میگرفتند. هر حکیمی در بین بساط پزشکی خود دایرۀ متنوعی از گیاهان دارویی داشت.
وی تأکید کرد: البته دادن پول چندان مرسوم نبود. آنچه باب بود دادن مقداری خوراکی به طبیب محسوب میشد؛ یعنی هر کس به تناسب لطفش و توان مالیاش مقداری تخممرغ، نان خشک، کشمش و مویز یا هر خوراکی و کالای دیگری که شاید با شغل بیمار ارتباط داشت، به پزشک میداد. حکیم شفایی اصفهانی در چنین نظامی طبابت میکرد. «حق قدم» هم باب بود و زمانی به پزشک داده میشد که خود او به بالین بیمار برود، نه اینکه بیمار به محکمهاش پا بگذارد.
طبیب محبوب شاه عباس با قلمی لطیفهپرداز
این تاریخنگار در مورد راهیابی حکیم شفایی اصفهانی به دربار شاه عباس بیان کرد: وقتی شاه عباس به اصفهان آمد و این شهر را پایتخت کرد، شفایی اصفهانی از چنان شهرت و مهارتی در طب برخوردار بود که در ردیف پزشکان دربار قرار گرفت. وی احترام و اعتبار فراوانی نزد این پادشاه صفوی داشت.
او توضیح داد: همانطور که گفتم حکیم شفایی به رسم همه عالمان زمانهاش در علوم مختلف تبحر داشت، اما بیش از همه در پزشکی به شهرت و موفقیت رسید. در کنار پزشکی ادیبی برجسته بود و دیوان شعری از خود به جای گذاشته است که به تازگی هم برای چندمین بار چاپ شده است. او به جز پزشک دربار، به ملکالشعرای زمانه خود ملقب بود.
وی اضافه کرد: در اصفهان و شهرهای دیگر انجمنهای ادبی مختلفی در بین پزشکان وجود دارد که متأثر از این طبیبِ شاعر، نام حکیم شفائی اصفهانی را برای خود برگزیدهاند. دکتر محمد سیاسی مدیر و از جمله بانیان یکی از این انجمنها در شهر اصفهان به شمار میرفت. ساختمان نظام پزشکی اصفهان نیز محل برگزاری این انجمن ادبی بود.
کثیری در پایان یادآور شد: اهالی ادبیات غالباً حکیم شفایی اصفهانی را به شعر و دیوان معروفش میشناسند و پزشکان نیز او را در جایگاه طبیبی نامدار در خاطرهها دارند. خود حکیم شفایی اصفهانی نیز به این مطلب اشارهای کرده بود که شاعر بودن من چنان بر پزشکیام سایه افکنده است که اهل شعر از طبیببودنم آگاهی ندارند و از طرفی پزشکان نیز قدرت شعری من را نمیبینند و فقط در جایگاه طبیب میشناسند.
این پژوهشگر در باب اشعار حکیم شفایی توضیح داد: گفتنی است که شاعرانههای او در روزگار جوانیاش غالباً هجوآمیز و سخریه بود. ممکن بود از دست کسی دلخوری داشته باشد و با توان شعری و قلمی خود، آن فرد را نکوهش کند! بعدها شعرش متحول شد و از این روش فاصله گرفت، اما باز هم اطرافیان اصفهانی از قلم و شعر او میترسیدند. بهطورکلی، حکیم شفایی بیانی شیرین، بذلهگو و لطیفهپرداز داشت.
انتهای پیام